آن روز توی حیاط مدرسه داشتم رد میشدم. داشت برای باقی دوستانش تعریف میکرد " حالا انگار که سگ آدمه. ". توی کار بچه ها دخالت نمی کنم اصولا. همیشه فضولی های ماها که فکر می کنیم بزرگتریم کار رو خراب می کنه. اما نتونستم جلوی خودم رو بگیرم که برنگردم و بهش نگویم: خب سگ آدمه دیگه! بچه ها فکر می کنن شوخی می کنم و غش غش می خندن.
به جاش احتمالا روی کارتم، تاریخ خوبی خورده دیگه!
بچه ,غش ,کنم ,ها ,آدمه ,توی ,فکر می ,بچه ها ,سگ آدمه ,و بهش ,بهش نگویم
درباره این سایت