محل تبلیغات شما

اعصابم خط خطی است.

گمانم نمی کنم بخاطر این باشه که تمام زمانی که داشتم زور میزدم گردش ماه به دور زمین و دلیل ایجاد هلال های مختلف از ماه رو یادتون بدم، تو داشتی کاملا آشکار و گاه مثلا مخفیانه حرف میزدی و می خندی و کلاسم را به واقع بهم میریختی. نه، گمان نمی کنم!

فکر کنم داستان مال آن لحظه ای است که من کم آوردم و آزمایش رو زود تمام کردم و یک ربع آخر آزمایشگاه رو گذاشتم به عهده خودتان و نشستم نگاه تان کردم بلکه از رو بروید. تو چیزی تعریف کردی و غش غش خندیدی و موقع خندیدنت سرت را انداختی عقب، انگار که بسیار به وجد آمده باشی و گردنت و رگ هایش از خنده ات متورم شد. و بعد نگاه کردی به مخاطبت که در جواب برای تو چیزی میخواست تعریف کند. و همزمان دستت با اضطراب، نزدیک دهانت بود؛ انگار که بخوای ناخنش را بجوی!

 

یاد خانم خراسانی افتاده بودم که میگفت دخترهایی که رفتارهای غیرنرمال دارند، با احتمال زیادی آزار جنسی دیده اند.

اعصابم برای همین احتمال، خط خطی است.

 

 

+ مثل آن وقتی که ایستاده بودیم پشت یکسری بسیجی و دعوای جلوی فنی را نگاه می کردیم. یک مشت دختر بی دست و پا. بعد یکهو بسیجی ها پا کوبیدند زمین و سمت ما دویدند. ترسیدیم و فرار کردیم و. خندیدند!

+ گاه مرگ شرافتمندانه است. کشتن شرافتمندانه تر!

به جاش احتمالا روی کارتم، تاریخ خوبی خورده دیگه!

ما خوشگل تر باشیم، نقاشی خدا خوشگل تر میشه خب...

صحیح ش این بود که بگم انسان هست

رو ,کنم ,تو ,کردی ,غش ,یک ,انگار که ,تو چیزی ,خطی است ,زمین و ,نمی کنم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرواز تا خدا نوحه بندرریگ گاه نوشت های دلم